موضوع: "امر به معروف"

افشاگری صفری سفیر اسبق ایران در چین

افشاگری صفری سفیر اسبق ایران در چین: اگر FATF را تصویب می‌کردیم چینی‌ها با ایران سند تفاهم امضا نمی‌کردند!

انقدری که تصویب نشدن این لایحه استعماری به کارمون اومده که بودنش جز بدتر شدن وضعیت اقتصاد ایران عایدی نداشت
#راه_ما_روشن_استافشاگری صفری سفیر اسبق ایران در چین

در بحران‌های مالی، رازقیت خدا چگونه دستمان را می‌گیرد؟

هیچ‌یک از علما معتقد نبوده و نیستند که میان فقر و ایمان رابطه عکس وجود دارد؛ یعنی اگر فقر آمد، ایمان از در دیگر خارج می‌شود. این عقیده را روایات ما هم رد می‌کند.

این روزها فشار و بحران اقتصادی را همه ما با تمام وجود حس می‌کنیم؛ روزهایی که صحبت از دلار و ارزش و طلا و نوسانات موجود در بازار نقل محافل و گفت‌وگوها و دورهمی های شده است. صحبت‌هایی که اکثراً بوی ناامیدی و غم می‌دهد، اما ناگفته نماند که در این فضای غبارآلود هستند افرادی که امیدوارانه صحبت می‌کنند، از وضع موجود و بی‌تدبیری‌ها و سوء مدیریت‌ها شاکی هستند، اما به لحاظ اعتقاد و باوری که دارند، می‌دانند و یقین دارند که روزی دهنده اصلی کسی است که گرانی و ارزانی و تورم برایش فرقی نمی‌کند و در روزی رسانی‌اش اثری ندارد.

اگر رازقیت خدا نبود، هیچ موجودی وجود نداشت؛ زیرا رزق و روزی به معنی اعم، چیزی جز مددگیری موجودات از موجودات دیگر و در نهایت مددگیری همه از خداوند نیست.

در این فرصت برآنیم تا سؤالاتی که میان مردم رواج یافته را مرور کنیم؛ اگر رزق و روزی دست خداوند است، مدیریت‌ها و سازمان‌ها که در این مسیر مسئولیت دارند، نقششان چه می‌شود؟ اینکه تنها باور داشته باشیم که روزی دست خداوند است، می‌تواند توجیهی باشد بر اینکه ما دست از تلاش و کوشش برداریم؟ در بحران‌های مالی امروز اعتقاد به رازقیت خدا چگونه کمک می‌کند؟ رازقیت خداوند چه معنا و مفهومی دارد؟ آیا فقر ایمان را ازبین می‌برد؟

ریشه قسمتی از ناهنجاری‌های جامعه، بی اعتمادی به خداوند است
باکمی تأمل در بسیاری از ناهنجاری‌های امروز می‌توان این‌گونه ادعا کرد که بسیاری از دزدی‌ها، اختلاس‌ها، ضرب و شتم‌ها و قتل‌ها، ناراحتی‌های عصبی و فشارهای روحی و بسیاری از نابسامانی‌های فردی و اجتماعی امروز که شاهد آن هستیم، از آنجا ناشی شده که بسیاری از افراد، بدون توجه به تدبیرات و مقدرات حکیمانه خداوند و غفلت از آنها و تنها با اتکا به قدرت تدبیر و زور بازوی خود، به این‌سو و آن‌سو می‌دوند تا لقمه‌ای نان به‌دست آورند.
به‌راستی اگر به‌جای خود، به خدا متکی شویم و در فکر و عمل در برابر تقدیرات حکیمانه او سر تعظیم فرود آوریم، بسیاری از التهاب‌ها و ناراحتی‌های فردی و اجتماعی از بین نرفته و جای آن را راحتی و آرامش نمی‌گیرد؟

رزاق بودن خدا چه معنایی دارد؟
معنای رازقیت خداوند باید برای همگان باز شده و معنای صحیحی از آن فهمیده شود؛ «ما من دابّه فی الارض الّا علی الله رزقها» آیه در حقیقت بیانگر این موضوع است که اگر این ضمانت در نظام و عالم نبود، هیچ گرایشی وجود نداشت. به عبارتی اگر رازقیت خدا نبود، هیچ موجودی وجود نداشت؛ زیرا “رزق و روزی به معنی اعم، چیزی جز مددگیری موجودات از موجودات دیگر و درنهایت مددگیری همه از خداوند نیست.” (1)

اینکه هرکدام از ما در عالم خلقت وظیفه‌ای داشته و در مقابل حقوقی بر گردن دیگران داریم، یا اینکه خداوند هر جانداری را به‌وسیله یک سلسله میل‌ها و رغبت‌هایی که در او ایجاد کرده تا در پی مایحتاج خود برود، همین اندیشه و تلاش و کوشش و روابطی که میان موجودات وجود دارد همه به موجب رزّاقیت خداوند است و رزاقیت اوست که روزی و روزی خوار، رزق و مرزوق را عاشق یکدیگر قرار داده است.

این رازقیت به‌قدری ظریف و زیبا نهادینه‌شده تا جایی که طفل تا زمانی که طفل است و قادر به تهیه روزی‌اش نیست، روزی او را آماده و مهیا در اختیار او قرار داده است و تدریجاً که او قدرت بیشتری پیدا می‌کند دیگر روزی او به آسودگی در اختیارش نیست.

نقش اراده انسان در رسیدن روزی
فاکتور دیگری که در مباحث روزی مطرح می‌شود، اراده انسان است. در این رابطه باید گفت که اراده انسان علت تامه رزق او نیست. این امر از زبان علامه طباطبایی چنین است: “سعی و کوشش آدمی و علم و اراده او برای تحصیل رزق، سبب تام به دست آمدن آن نیست وگرنه می‌بایستی همواره و در همه اشخاص این سعی و کاردانی مؤثر واقع شود و صاحبش را به رزق فراوان برساند. با اینکه به چشم خود می‌بینیم که این‌طور نیست.

بسیار جویندگان هستند که مأیوس برمی‌گردند و بسیار کوشندگان هستند که نتیجه‌ای عایدشان نمی‌گردد. پس معلوم می‌شود که غیر از کوشش و کاردانی خود انسان، شرایط و علل زمانی و مکانی دیگری هم مؤثر است و موانع مختلفی هم هست که با اختلاف شرایط، مانع از به نتیجه رسیدن کوشش‌ها می‌شوند.

… این نظام جاری بااینکه یک نظام است و اجزایش باهم تناسب و سازگاری دارند خود دلالت بر وحدانیت ناظم و مدبّر و مدبرش دارد، مدبّر و مدیری که خودش جزء اجزای این عالم نیست … و آن مدبّر، خدای عزّ و جلّ است. بنابراین خالق عالم، مدبّر آن است و مدبّر آن، رازق آن است و آن همان خدای متعال است. (2)


توکل به معنای ترک فعالیت و کوشش و تدبیر عقلانی نیست، چرا که این امر در اسلام حرام و قبیح شمرده شده است. توکل علم و آگاهی به این است که مخلوق نه توانایی رساندن سود دارد و نه زیان، توکل مأیوس شدن از خلق است.


توکل، بی‌اعتنایی به عالم اسباب نیست
فاکتور دیگری که در حیطه رزق و روزی مطرح است موضوع “توکل” است. مرحوم راغب اصفهانی در مفردات می‌گوید: «توکل» اگر با حرف «علی» بیاید به معنای اعتماد کردن می‌باشد.(3)

به بیان مرحوم سید عبدالله شبر، “حقیقت توکل همان اعتماد قلبی در همه کارها بر خداوند و صرف‌نظر کردن از غیر او است.” (4) به معنای دقیق‌تر توکل به معنای ترک فعالیت و کوشش و تدبیر عقلانی نیست، چراکه این امر در اسلام حرام و قبیح شمرده‌شده است. توکل علم و آگاهی به این است که مخلوق نه توانایی رساندن سود دارد و نه زیان، توکل مأیوس شدن از خلق است (یعنی همه‌چیز را از خدا و به‌فرمان او بداند.) (5)

بی اعتنایی به عالم اسباب نه‌تنها توکل نیست، بلکه به معنای بی توجهی به سنت‌های الهی است و این با روح توکل ناسازگار است. چنانچه دراین‌باره در تاریخ بیان‌شده که مرد عربی در حضور پیامبر (ص) شتر خود را رها کرد و گفت: «توکلت علی الله» پیامبر اكرم (ص) فرمود: «اعقلها و توکل» شتر را پایبند بزن و سپس توکل بر خدا کن (با توکل زانوی اشتر ببند) (6)

اعتماد کردن به خداوند یکی از ارکان مهم در مباحث رزق و روزی است. اگر به این باور و یقین برسیم که رازقیت تنها و تنها از آن خداوند است و بقیه اسباب و وسایلی بیش نیستند، دیگر در شرایط‌های سخت اقتصادی که به طرق مختلفی چون تحریم‌های دشمنان و بی‌کفایتی و سوء مدیریت داخلی بر زندگی مردم سایه افکنده، ترس و نگرانی وجودمان را لبریز نمی‌کند. دیگر شرایط سخت عاملی نمی‌شوند که من به هرکسی رو بیندازم و به هر طریق نامشروعی در پی به‌دست آوردن لقمه نانی بروم، چراکه یقین داریم که خالقی که رازقیت تنها از آن اوست کارش را به خوبی می‌داند و انجام می‌دهد.
پی نوشت:
1- مطهری، مرتضی، «بیست گفتار»، ص 150
2- «المیزان»، ترجمه ی موسوی همدانی، ج17، ص 417
3- راغب اصفهانی، مفردات، ماده وكل
4- اخلاق شبر، ص 275، با تلخیص و تصرف
5- بحار، ج 68، ص 138، ح 23
6- المحجه البیضاء، ج 7، ص 426

منابع:
“راز رزق؛ عوامل افزایش و کاهش روزی” که در مجله نشر زمزم هدایت به چاپ رسیده است.
“تأثیر مبانی فلسفی بر نظام اقتصادی اسلام از دیدگاه امام علی(ع)"؛ نوشته احمدعلی یوسفی که در شماره 9 مجله اقتصاد اسلامی به چاپ رسیده است.
“جمع میان مفهوم مقدر بودن رزق با تأثیر تلاش و تدبیر در جلب رزق"؛ نوشته سید محمد باقر حجتی؛ علی رضایی، که در شماره 3 پژوهش نامه قرآن و حدیث منتشر شده است.

آیا مردگان از احوال زندگان خبر دارند؟

ارتباط مردگان با جهان زندگان
مرگ، واژه‌ای است که لرزه بر اندام بسیاری از آدمیان می‌اندازد. شاید همین ترس موجب می‌شود که همه‌ی انسان‌ها در این باره اندیشه کنند، که مرگ چیست؟ پس از مرگ چه سرنوشتی در انتظار ماست؟ نابود می‌شویم؟ یا به زندگی خود در محیطی دیگر ادامه می‌دهیم؟ و هنگامی که مُردیم، پیوندمان با زندگان بُریده می‌شود؟ یا همچنان ادامه می‌یابد؟ و ده‌ها و صدها سؤال از این دست…

قبرستان، اموات، زیارت قبور

حقیقت مرگ در نگاه اسلام
شاید تعریف مرگ برای ما دشوار باشد. چون آن را تجربه نکردیم. پس حواس ظاهری ما، در این زمینه کارآیی نخواهد داشت. پس ناچاریم (و ناچاریِ خوبی هم هست) که باری دیگر، دست نیاز به سوی وحی دراز کنیم. در نگاه قرآن، مرگ، به معنای نابودی نیست. مرگ، موجبِ نیستی و فنای آدمی نمی‌شود. بلکه یک گذرگاه است که انسان را از عالَمِ تَن، به دروازه‌ی عالمی دیگر می‌رساند.(1) مرگ در این مکتب، انتهای راه نیست. پایانِ کار نیست. بلکه آغازِ راهی جدید است و صد البته گریزی از آن نیست. (2)

ارتباط مردگان و زندگان
طبق عقیده‌ی اسلام، مردگان از عالَم خود (که برزخ نامیده می‌شود) با زندگان در این دنیا، ارتباط دارند. لیکن باید دقت داشت همانطور که انسان‌ها در این دنیا، دارای مراتب و درجاتِ نفسانی و عرفانی هستند (برخی عالی، برخی بالا، برخی متوسط و برخی پایین)، در عالم مردگان نیز چنین است. همه مانند هم نیستند. برای نمونه، نبیّ اعظم و بسیاری از هدایتگران الهی، لحظه به لحظه در ارتباط با عالم تن هستند. از همین روی، ما مسلمانان در نماز خود به پیغمبر، سلام می‌دهیم: «اَلسّلامُ علیکَ ایّها النّبیّ و رَحمَةُ اللهِ و بَرَکاتُه» و نیز بر ایشان و خاندان مطهر، درود می‌فرستیم و معتقدیم که سلام ما به ایشان می‌رسد و این ارتباط دو سویه برقرار است.
چه بسیار کسانی که در رؤیا (چه در خواب و چه در بیداری) اولیای خدا را دیده‌اند و از اقیانوسِ علم و حکمت آنان، جرعه‌ها نوشیدند. این را نمی‌توان انکار کرد. گذشته از صاحبانِ سفره کرامت، حتی کفار و مشرکین هم پس از مرگ، ارتباطشان با عالم جسم، بُریده و گسسته نمی‌شود.

در حدیث دیگری از امام موسی کاظم (علیه السلام) وارد شده که امام فرمودند، برخی از اموات هر شب جمعه، برخی دیگر ماهی یک بار و برخی سالی یک بار، به خانواده خود در دنیا سر می‌زنند.

برای نمونه، هنگامی که عذاب خدا بر گردن‌کشانِ قوم صالح نازل آمد، پیامبر خدا رو به اجساد بی‌جانِ آنان کرد و گفت که ای قوم! خیرخواه شما بودم ولی شما به خیرخواهی من روی خوش نشان ندادید.(3) همین گفتار، که نبیّ خدا با مردگان سخن می‌گوید، خود دال بر این است که آنان صدای او را می‌شنیدند.
همانطور که پیشتر شنیدند. پیغمبر اعظم نیز پس از جنگ بدر، با کشتگان کفار، سخن گفتند. پس عده‌ای رو به پیامبر عرض کردند که یا رسول الله! با عده‌ای مُرده سخن می‌گویید که نمی‌شنوند! پس پیامبر هم پاسخ دادند: «آنان از شما شنواتر هستند. ولی نمی‌توانند (به زبان ما) پاسخ دهند.»(4)

ارتباط میان عالَمِ مردگان و زندگان چه زمانی رخ می‌دهد؟
گفته شد که ارتباط هست، ولی کیفیت و کمیت این پیوند، به حالات نفسانیِ زندگان و مردگان بستگی دارد. ممکن است در برخی موارد، ارتباط دائم باشد و در برخی موارد، بسیار اندک و به سختی. به عبارتی دیگر، گاهی این ارتباط، روشن و واضح است و گاهی، مبهم و تار. که تمام این موارد، بستگی به مشیّت الهی و وضعیتِ روحانیِ مُردگان و زندگان دارد. همچنین از برخی روایاتِ وارده برمی‌آید که در زمان‌های خاصی، این روابط (میان مردگان و زندگان) بیشتر و نزدیک‌تر است.

برای مثال، در حدیث از امام جعفر صادق (علیه السلام) آمده است که هر انسانِ مؤمن و کافر، پس از مرگ، هر روز ظهر، با خانواده خود دیدار و نظاره‌گر رفتار آنان خواهند بود.(5) در حدیثی دیگر از امام آمده است که برخی از اموات، هر جمعه و برخی دیگر با فاصله کمتر یا بیشتری به سراغ اهل و عیال و بازماندگانِ خود می‌روند.(6)

اگر کسی عمل صالحی انجام داده و ثواب آن را هدیه به روح یکی از مردگان کند، موجب خشنودی و نزول برکت بر مردگان می‌شود.

در حدیث دیگری از امام موسی کاظم (علیه السلام) وارد شده که امام فرمودند، برخی از اموات هر شب جمعه، برخی دیگر ماهی یک بار و برخی سالی یک بار، به خانواده خود در دنیا سر می‌زنند، و در ظاهر یک پرنده (شاید به صورت یک شبحِ پرنده) هم به اهل و عیال خود سر می‌زنند. اگر از آنان خیر و خوبی ببیند، خوشحال می‌شود و اگر شر و گناهی ببیند، غمگین می‌شود.(7)

این معنا، که روح مردگان، در ظاهر یک پرنده، به اذن خدا و با همراهی دو تن از ملائکه به عالم زندگان آمده و بر اعمال بازماندگان نظاره می‌کنند، در روایات متعدد از ائمه آمده است. پس در این که مردگان بر اساس مشیّت الهی، به عالم زندگان سر می‌زنند، امری روشن و مبرهن است.

همچنین، اگر کسی عمل صالحی انجام داده و ثواب آن را هدیه به روح یکی از مردگان کند، موجب خشنودی و نزول برکت بر مردگان می‌شود (همان گونه که دعای خیر مردگان هم چه بسا بر حال زندگان مؤثر بیفتد). اما در زمان حضورِ ارواح مردگان در عالم زندگان، اختلافاتی در روایت است، که گفته شد بستگی به میزان فضائل و کرامات و درجه‌ی معنویتِ زندگان و مردگان دارد. برخی بیشتر و برخی به ندرت، فرصتِ دیدار با زندگان را می‌یابند.

پی نوشت:
1- خداوند در این باره می‌فرماید: «وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ.[آل‏عمران : 158] و اگر بميريد يا كشته شويد، قطعاً به سوى خدا گردآورده خواهيد شد.»
2- «قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ [جمعه : 8] بگو اين مرگى كه از آن فرار مى ‏كنيد سرانجام با شما ملاقات خواهد كرد سپس به سوى كسى كه داناى پنهان و آشكار است بازگردانده مى‏ شويد آن گاه شما را از آنچه انجام مى‏ داديد خبر مى‏ دهد».
3- سوره اعراف : 79.
4- ابن كثير، تفسير القرآن العظيم، بيروت: دار الكتب العلمية، منشورات محمدعلى بيضون‏، 1419 ه.ق، ج 3، ص 375.
5- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ قَالَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ وَ لَا كَافِرٍ إِلَّا وَ هُوَ يَأْتِي أَهْلَهُ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْس‏ (شیخ كلينى، الكافي، تهران: دار الكتب الإسلامية، 1365، ج 3، ص 230.)
6- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ… مِنْهُمْ مَنْ يَزُورُ كُلَّ جُمْعَةٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَزُورُ عَلَى قَدْرِ عَمَلِهِ (شیخ كلينى، همان، ج 3، ص 230).
7- شیخ کلینی، همان، ج 3، ص 230 .

آیا ایران به سرنوشت لیبی دچار خواهد شد؟

ا ایران به سرنوشت لیبی دچار خواهد شد؟
اگرچه لیبی با اجرای تمام تعهدات خود ظرف مدت 9 ماه گام بزرگی برای اعتماد سازی برداشت و حتی با منهدم کردن موشک های اسکاد B و C امنیت دفاعی خود را هم از دست داد اما همچنان از سوی اسرائیل و آمریکا به عنوان تهدید بزرگ شناخته میشد تا جایی که وزیر انرژی ایالات متحده می گوید: «تنها پنج درصد از مشکلات ما و لیبی حل شده است.»
قذافی
در دسامبر سال 1988 یک فروند بوئینگ 747 از خطوط هوایی شرکت پان آمریکن از لندن به نیویورک به پرواز درآمد اما در جنوب اسکاتلند و در منطقه لاکربی توسط بمبی منفجر شد و 259 نفر از مسافران و خدمه آن کشته شدند. دولت لیبی عامل این عملیات تروریستی شناخته شد.

این پرونده تروریستی مفتوح می ماند و دولت ایالات متحده آمریکا و دولت بریتانیا خواستار تحویل دو مامور امنیتی لیبی به این کشور می شوند اما قذافی که پیش از این مخالفت خودش را با دولت آمریکا اثبات کرده و خواستار اتحاد جهان عرب بر ضد آمریکا و اسرائیل شده بود از این اقدام سرباز می زند.

پرونده لاکربی به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داده می شود و به لیبی فرصت می دهند که مسئولیت این عملیات تروریستی را بپذیرد اما قذافی همچنان به تهدیدهای شورای امنیت پاسخی نمی دهد. شورای امنیت اقدامات تحریمی خود علیه لیبی را آغاز میکند. بخش اول تحریم های شورای امنیت سازمان ملل، شامل ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی و همچنین منع از فروش هواپیما و تجهیزات هوایی، ممنوعیت فروش سلاح، کاهش سطح روابط دیپلماتیک و صدور روادید بود.

شورای امنیت سازمان ملل در قطعنامه ای دیگر تحت عنوان قطعنامه 883، دارایی های لیبی را توقیف کرده و فرمان ممنوعیت تجارت به خصوص در حوزه نفت را علیه این کشور صادر می کند. این بار، تحریم ها شاهرگ حیاتی اقتصاد لیبی را هدف قرار داده بودند. اقتصاد مبتنی بر نفت دولت قذافی منجر به آن شد که پاشنه آشیل این کشور توسط اعضای شورای امنیت هدف قرار بگیرد و این دولت را به پای میز مذاکره بکشاند.

در حمله گروه ناتو به لیبی که منجر به سقوط قذافی شد، انگلستان که در سال 2006 پیمان دفاعی با لیبی بسته بود تا از این کشور در برابر تهدیدات خارجی دفاع کند، خود به لیبی حمله نظامی کرد.


البته در کنار انزوای سیاسی و اقتصادی، آمریکایی ها از تکنیک همیشگی خود یعنی روی میز بودن گزینه نظامی در خصوص لیبی استفاده کردند. کلینتون رئیس جمهور وقت آمریکا در این خصوص می گوید: «ساده ترین راه برای حل مشکل میان ما و لیبی، استفاده از گزینه نظامی است؛ اما به آنها فرصت می دهیم.»

در سال 1999 قذافی می پذیرد تا با پرداخت 2 میلیارد و 700 میلیون دلار، به عنوان غرامت کشته شدگان پرواز شماره 103 شرکت پان آمریکن، دولت ایالات متحده و همچنین شورای امنیت تحریم های علیه این کشور را لغو کنند اما هیچگاه تحریمی لغو نشد. آمریکا شرط برداشته شدن تحریم های علیه لیبی را لغو هرگونه فعالیت هسته ای توسط این کشور عنوان می کند.

قذافی با غربی ها وارد مذاکره می شود. آنها از دولت لیبی میخواهند که هرگونه تحقیق، توسعه و تولید در زمینه هسته ای را متوقف کرده و به بازرسان آژانس بین المللی اتمی اجازه دهد که بدون هیچگونه محدودیتی به بازرسی از مراکز هسته ای این کشور بپردازند. همچنین دولت لیبی موظف می شود که تمام تجهیزات هسته ای خود را به آمریکا و روسیه منتقل کند. در مقابل نیز شورای امنیت گام هایی در جهت لغو تمامی تحریم های علیه این کشور برخواهد داشت.

جورج بوش در این خصوص می گوید: بهترین تصمیم برای لیبی این است که جامعه جهانی را متقاعد کند و حسن نیت خود را نشان دهند در آن صورت آمریکا کمک می کند تا لیبی به عنوان یک شریک تجاری پذیرفته شود.

در 19 دسامبر سال 2003 قذافی دست به اقدامی عجیب می زند و فراتر از خواست اروپایی ها عمل میکند. دولت لیبی علاوه بر لغو تمام برنامه های هسته ای خود و پذیرش پروتکل الحاقی، تصمیم می گیرد که برد موشک هایش را به 300 کیلومتر کاهش دهد. اقدامی که از معمر قذافی که روزی سودای مقابله با غرب و مبارزه با اسرائیل را در سر می پروراند و شاهان عرب را محافظه کار می نامید، بعید بود.

دولت لیبی که به قول های طرف مقابل در مذاکرات دلخوش کرده بود، اقدامات فراتر از انتظار را انجام داد تا جایی که تونی بلر نخست وزیر وقت انگلیس از آن به عنوان اقدامات شجاعانه یاد می کند.

شاید بهترین تعبیر از اعتماد ساده لوحانه دولت لیبی به طرف اروپایی-آمریکایی را وزیر امورخارجه این کشور ارائه میدهد. عبدالرحمن شلقم پس از اعلام تعهدات لیبی در مذاکرات می گوید: در تلاشی بلند مدت به توافقی رسیدیم که با قصد اولیه طرف مقابل مذاکره متفاوت است. دوستان ما در آژانس، ما را قانع کرده اند که به تمام مسائل رسیدگی کنند و اگر این توافق با موفقیت انجام شود ما می توانیم با دنیا به گفتگو بنشینیم.

اقدامی که به اذعان بسیاری از حمله آمریکا به عراق تاثیر پذیرفت. حتی قذافی در یکی از سخنرانی های خود در جمع سران عرب به این ترس اشاره ای می کند و می گوید معلوم نیست! شاید هدف بعدی حمله آمریکا ما باشیم.

اگرچه لیبی با اجرای تمام تعهدات خود ظرف مدت 9 ماه گام بزرگی برای اعتماد سازی برداشت و حتی با منهدم کردن موشک های اسکاد B و C امنیت دفاعی خود را هم از دست داد اما همچنان از سوی اسرائیل و آمریکا به عنوان تهدید بزرگ شناخته میشد تا جایی که وزیر انرژی ایالات متحده می گوید: «تنها پنج درصد از مشکلات ما و لیبی حل شده است.»

اما نکته بسیار مهم این است که هیچگاه تحریم های لیبی حذف نشد. بهانه هایی چون قوانین داخلی آمریکا، عدم رعایت حقوق بشر و حمایت لیبی از گروه های تروریستی باعث شد تا طرف مقابل هیچگاه به تعهدات خود عمل نکند. حتی در حمله گروه ناتو به لیبی که منجر به سقوط قذافی شد، انگلستان که در سال 2006 پیمان دفاعی با لیبی بسته بود تا از این کشور در برابر تهدیدات خارجی دفاع کند، خود به لیبی حمله نظامی کرد.

تجربه لیبی را میتوان نمونه بارز زیاده خواهی های کشورهای اروپایی و آمریکا در قبال دولت های مختلف دانست. قذافی درباره سرنوشت خود و کشورش اینطور می گوید: «سرنوشت لیبی را میتوان الگوی سایر کشورها در ارتباط با آمریکا دانست؛ این عادت آمریکایی ها است که فقط به دنبال منفعت خودشان هستند. ایران و کره شمالی باید از رفتار آنها با ملت لیبی درس بگیرند.»

اگرچه نمونه های تاریخی بسیاری در خصوص بدعهدی های آمریکایی ها و اروپایی ها در قبال ایران چه پیش از انقلاب و چه پس از آن وجود دارد اما بسیاری تجربه تلخ مذاکرات اخیر کشورمان پیرامون مسائل هسته‌ای را که به گفته مسئولین دولتی تقریبا هیچ عایدی برای کشور نداشت، با روند مذاکرات لیبی با دولت های اروپایی و آمریکا مقایسه می کنند.

شاید جمله کاندولیزا رایس در خصوص توافق با لیبی بتواند مکمل این نظر باشد. رایس که در آن سال ها مشاور امنیت ملی آمریکا بود درباره توافق با قذافی می گوید: ایالات متحده، لیبی را از فهرست کشورهای حامی تروریسم حذف می‌کند. این تصمیم لیبی می‌تواند الگویی برای مردم ایران و کره شمالی باشد.

گره زدن ادامه حیات مردم با لغو تحریم ها، القای امکان جنگ، گفتمان سازی جهت تطهیر چهره آمریکا و اقداماتی این چنینی که از سوی برخی مسئولین و رسانه های داخلی در حال اجراست غربی ها را به این نتیجه رسانده که الگوی فشار بر اثر تحریم تاکنون جواب داده است و میتوان این الگو را در زمینه های دیگر چون مسائل موشکی پیش گرفت. الگویی که پیش از این در لیبی پیاده سازی شد. حال باید منتظر ماند تا ببینیم که آیا این زیاده خواهی ها پایان خواهد داشت یا خیر؟

اجری معادل شهیدان راه خدا

اجری معادل شهیدان راه خدا

امام علی علیه السلام :

مـَا الُْمجَاهِدُ الشَّهيدُ فِى سَبِيلِ اللّهِ بِاءَعْظَمَ اءَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ؛

                                                                          لَكَادَ الْعَفيفُ اءَن يَكُونَ مَلَكاً مِنَ الْمَلاَئِكَةِ؛

امام علی علیه السلام فرمود : 

اجـر مـجاهد شهيد در راه خدا بيشتر از كسى نيست كه قدرت بر گناه دارد اما خويشتندارى مى كند. 

                                                        گويى كه انسان پاكدامن، فرشته اى است از فرشتگان.

 

نهج البلاغه: ح 466، ص 1303

 

اهمیت دوستی با اهل البیت علیهم السلام

اهمیت دوستی با اهل البیت علیهم السلام

امام صادق علیه السلام :

لا تَسْتَصْغِرْ مَوَدَّتَنا فَاِنَّها مِنَ الْباقياتِ الصّالِحاتِ؛

امام صادق علیه السلام فرمود : دوستى ما را دست‏كم نگيريد، كه از باقياتِ صالحات (كارهاى خير ماندگار) است

بحار الأنوار: ج 24، ص 304، ح 16

 

دعاهایی که به هر حال اجابت می شوند

 دعاهایی که به هر حال اجابت می شوند

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :

المؤمنُ مِن دُعائهِ على ثلاثٍ:

إمّا أن يُدَّخَرَ لَهُ ،

                   و إمّا أن يُعَجَّلَ لَهُ ،

                                           و إمّا أن يُدْفَعَ عَنهُ بَلاءٌ يُريدُ أن يُصِيبَهُ.

 امام زين العابدين عليه السلام :

دعاى مؤمن از سه حال خارج نيست : يا برايش ذخيره مى گردد ،يا در دنيا برآورده مى شود ،يا بلايى را كه مى خواهد به او برسد، دفع مى کند.

تحف العقول : 280

صبر چهار شعبه دارد

صبر چهار شعبه دارد

عَنْ رَسُولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله قالَ: اَلصَّبْرُ عَلى اَرْبَعِ شُعَبٍ: اَلشـَّوْقُ وَ الشـَّفَـقَةُ وَالزَّهادَةُ، وَ التَّرقُّبُ، فَمَنِ اشْتاقَ اِلَى الْجَنَّةِ سَلا عَنِ الشَّـهَواتِ، وَ مَنْ اَشْفَقَ عَنِ النّارِ رَجَعَ عَنِ الْمُحَرَّماتِ، وَ مَنْ زَهِـدَ فِى الدُّنْيا تـَهاوَنَ بِالْمُصيباتِ، وَ مَنِ ارْتَقَبَ الْمَوْتَ سـارَعَ فِى الْخَيْراتِ.

رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: صبر چهار شعبه دارد:

اشتياق

        هراس

           وارستگى

                 و انتظار

پس هر كس مشتاق بهشت است بايد از شهوات بيرون برود.

و كسى كه از آتش مى ترسد بايد از گناهان برگردد،

و كسى كه نسبت به دنيا زهد مى ورزد، بايد گرفتارى را سبك بشمارد،

و كسى كه در انتظار مرگ است بايد در كارهاى خوب بشتابد.

ميزان الحكمة، 5/10133

 

همه عرفان

آیت الله بهجت(ره)

شما همان چیزی را که بلدی عمل‌کن خدا مطلب بعدی

را به شما یاد میدهد مثل کسی که‌ میخواهد از پله بالا

برود باید پله پله بالا بروی استاد خود خداست و

راهنمائی میکند

 

از شهدا آموخته ام

از شهدا آموختم:

از ابراهیم هادی، پهلوانی را…

     از حاج همت، اخلاص را…  

 از باکری ها، گمنامی را…

    از علی خلیلی، امر به معروف را… 

    از مجید بقایی، فداکاری را…  

  از حاجی برونسی، توسل را…  

  از مهدی زین الدین، سادگی را…   

     از سعید طوقانی، جوانمردی و خوشرویی را…

از حسين همدانى، خسته نشدن و تواضع را…  

    از عباس بابایی، دوری از گناه را…

از صیاد شیرازی، نماز اول وقت را…   

   از شهدا عشق و ایمان را آموختم…

بااین همه نمیدانم چرا، موقع عمل که میرسد، وامانده ام !!! 

   بجای شرمندگی و تنبلی باید بلند شوم و کاری کنم…

در اردوگاه سربازان مهدی (عج) بی حوصلگی و نا امیدی راه ندارد…

خدایا همانند شهدا مرا مومن مجاهد انقلابی بخواه…

 

گنهکاران به کربلا بروند

گنهکاران به کربلا بروند
زیارت امام حسین علیه السلام نه تنها ثواب دارد بلکه نقش جهشی و سازندگی دارد. غایت و هدف زیارت اربعین خداست و امام حسین علیه السلام وسیله ای است برای رسیدن به خدا. از همین رو زیارت اربعین کمک می کند به شناخته شدن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف.

باز هم اربعینی دیگر در راه است، اربعینی که تداعی گر قدم های آل الله در سرزمین نیوا و زیارت اول زائر بارگاه حسین علیه السلام، جابر بن عبدالله انصاری می باشد. در این برهه از زمان که همه عاشقان به سوی معشوق خود با پای پیاده در راهند، پیرامون اربعین با استاد بزرگوار شیخ محمود صنیعی به گفتگو نشسته ایم.

1-حاج آقا از سوال هائی شروع کنیم که برای همه مطرح است؛ بفرمائید دلیل بزرگداشت اربعین چیست؟ چرا این شور عظیم به پا شده است و همه می خواهند در آن شرکت کنند؟
ج: قبل از زیارت اربعین باید نگاه کرد به روایات اهل بیت.
زیارت حضرت سیدالشهداء از زیاراتی است که نه از یک نگاه ثواب دارد، به شما پاداش می دهند و دعاهایتان مستجاب می شود، جزء زیاراتی است که به شما نقش جهشی می دهد.
این نص روایاتی است که ان شاء الله بعداً در ادامه عرض می کنم.زیارت امام حسین (علیه السلام) آنقدر اوج دارد که شرط استطاعتش خوف نیست. بعد از امام صادق (علیه السلام) یک دوره فترتی وجود دارد به جهت سخت گیری های خلفای عباسی، ولی کم کم بعد از امام رضا (علیه السلام) این حرکت دوباره شروع شد تا جائی که خواجه نصیرالدین طوسی در کتابی می گوید والله من افتخار می کنم به هر قدمی که در راه تو می روم نسبت به کل علومم، یعنی تمام علومم در یک کفه و یک قدم در راه تو رفتن در کفه دیگر و این بدلیل اهمیت زیارت حضرت است .

مثلاً اگر شما به وسائل الشیعه به کتاب چاپ ما، جلد دهم مراجعه کنید، بابی هست به نام کتاب المزار، یعنی ثواب های زیارت، که از این مقدار سه چهارمش مختص به زیارت سیدالشهدا است. نقش سازندگی  امام حسین (علیه السلام).
مرحوم امام رضوان الله تعالی علیه که ما در این انقلاب سر سفره ی این بزرگوار هستیم، کتابی دارند به نام سرالصلوه که در جوانی این کتاب را نوشتند. اما در سال 65 این کتاب را به پسرشان احمدآقا هدیه می دهد و اول کتاب جمله ای می نویسند و آن اینکه «اگر توسل به اولیای الهی یعنی حضرات معصوم، برای رسیدن به محبوب نباشد این از حیله های شیطان است».
یعنی من می روم به حرم سیدالشهداء برای اینکه دستم را بگیرد، برای رسیدن به خدا. روایتی در همین کتاب وسائل وجود دارد که زیارت امام حسین (علیه السلام) باید حباً لرسول الله، حباً لامیرالمؤمنین و حباً لفاطمه الزهرا باشد اما لوجه الله.
یعنی غایت و هدف خدا است و حسین علیه السلام طریق است. یعنی شما که حسین حسین می گویید در جلسات و یا در همین پیاده روی اربعین ، این ها وسیله ای است برای رسیدن به خدا.
برای همین است که گفته شده من زار الحسین (علیه السلام) فی کربلا کمن زارالله فی عرشه.
خب پس زیارت امام حسین (علیه السلام) مؤثر است به گونه ای که حجاب های هفتگانه را از بین می برد. روایت داریم غضب و شهوت و وهم و خیال را تعدیل می کند.
وقتی تربت چنین خاصیتی دارد، حرم امام حسین بلکه خود امام حسین چکار می کند؟!!
این یک مقدمه است.
نکته اول این است که زیارت امام حسین همیشه خوب است، حالا سوال اینکه خود اربعین چه خصوصیتی دارد؟
اربعین یک حرکت جوششی است از زمان معصوم آغاز شده. مرحوم صاحب وسائل درباره ی اربعین حدیث آورده است، مثلاً در باب 56 حدیثی آمده از امام حسن عسگری (علیه السلام) درباره ی علامات مؤمن، و ایشان پنج علامت ذکر می کنند. یکی پنجاه رکعت نماز و زیارت اربعین و انگشتر به دست راست کردن و پیشانی به خاک مالیدن و بسم الله را بلند گفتن.
حالا چرا امام عسگری (علیه السلام) از بین این همه روز اربعین را فرمودند؟
وقتی می گوید زیارت اربعین از علامت شناخت مؤمن است، این اهمیت این روز را نشان می دهد. از طرفی وقتی امام زمان تشریف بیاورند، می آیند به دیوار کعبه تکیه می دهند و می فرمایند: یا اهل العالم انا بقیه الله تا اینجا که می گوید من پسر حسینی ام که قتلوه عطشانا.
حالا من از شما سوال می کنم مگر اهل عالم حسین (علیه السلام) را می شناسند؟ حرکت اربعین و این تجمع عظیم کاری می کند که نام حسین (علیه السلام) در اذهان برود و امام زمان (علیه السلام) بگوید من پسر آن حسینم. یعنی من در زیارت اربعین دارم کمک می کنم به معرفی امام زمان علیه السلام و این جمله ی من نیست، جمله آیت الله بهجت است.

فرار کن به سمت حسین علیه السلام

2- درباره ی پیشینه ی تاریخی این حرکت در اعصار مختلف هم لطفاً توضیحی بفرمائید.

ج: تا آنجائی که من مطالعه داشته ام از زمان معصوم مخصوصاً از دوره ی امام صادق (علیه السلام)، چون حضرت به شدت امام حسینی بودند، نه اینکه حضرات دیگر امام حسینی نبودند بلکه ابرازش در زمان امام صادق (علیه السلام) راحت تر بوده است.

در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) آمده است که ایشان به حسین بن ثوی فرمود: « ای حسین کسی که از منزلش خارج شود و قصدش زیارت قبر حسین بن علی باشد، اگر پیاده رود خداوند به هر قدمی که برمی دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو می فرماید.»

در دوره امام باقر شخصی آمد خدمت حضرت و عرض کرد آقا به خاطر زیارت کربلا یک دست مرا قطع کردند آیا باز هم بروم؟

حضرت فرمودند اگر این پایت را هم قطع کردند باز هم برو.

 

در شعشعه الحسینیه روایتی از امام جواد (علیه السلام) هست که شخصی نزد حضرت آمد و عرض کرد «اهل گناهم و دیگران پشت سرم حرف می زنند، آقا چه کنم؟ حضرت فرمودند: فرِّ الی الحسین (علیه السلام) فرار کن به سمت حسین… ممکن است کسی بگوید من گنه کارم چرا باید بروم کربلا؟ نه اصلاً گنهکارها اتفاقاً باید بروند.

 

یعنی زیارت امام حسین (علیه السلام) آنقدر اوج دارد که شرط استطاعتش خوف نیست. بعد از امام صادق (علیه السلام) یک دوره فترتی وجود دارد به جهت سخت گیری های خلفای عباسی، ولی کم کم بعد از امام رضا (علیه السلام) این حرکت دوباره شروع شد تا جائی که خواجه نصیرالدین طوسی در کتابی می گوید: والله من افتخار می کنم به هر قدمی که در راه تو می روم نسبت به کل علومم، یعنی تمام علومم در یک کفه و یک قدم در راه تو رفتن در کفه دیگر و این به دلیل اهمیت زیارت حضرت است .

در شعشعه الحسینیه روایتی از امام جواد (علیه السلام) هست که شخصی نزد حضرت آمد و عرض کرد: «اهل گناهم و دیگران پشت سرم حرف می زنند، آقا چه کنم؟

حضرت فرمودند: فرِّ الی الحسین (علیه السلام)       فرار کن به سمت حسین علیه السلام

ممکن است کسی بگوید من گنهکارم چرا باید بروم کربلا؟ نه اصلاً گنه کارها اتفاقاً باید بروند.

آنجا مطهَّر است و هم مطهِّر.

در زیارت امام حسین (علیه السلام) هست که السلام علیلک یا ایتها الشمس المضیئه. خورشید در مباحث فقه یکی از مطهِّرات و پاک کننده ها است.

 

شعائر به چه معناست؟

3- این دسته از افعال مثل حرکت در اربعین را شعائر دینی می نامند، لطفاً بفرمائید شعائر مشخصاً به چه معناست؟

 

حجت الاسلام صنیعی تهرانی

00:00

00:00

 

 

4- پس اگر شعائر جزء مسائلی نیست که در دین ذکر شده باشد و نص بر آن وجود داشته باشد، در این صورت کسی آن ها را انکار کند تکلیف چیست؟

ج: اگر انکار این امر قطعی را انجام دهد که بازگشتش به کار رسول و ائمه است، در این صورت نقش کفریت در آن وجود دارد.

مثلاً بگوید اصلاً این حرف ها چیست؟ ما از این حرف ها نداریم و این چرت و پرت ها چیست؟ حالا اصلاً معصوم هم بگوید، معصوم کیست؟ یعنی بازگشتش به انکار معصوم باشد نقش کفریت برازنده وجودش می شود.

 

علامات مؤمن در بیان امام حسن عسگری علیه السلام

5- حدیثی از امام عسگری درباره ی علامات مؤمن نقل کردید آیا این روایت از لحاظ سندی صحیح است؟ و آیا عبارت زیارت اربعین فقط در همین روایت آمده است؟

ج: سند این روایت مرسله است. شیخ طوسی ره آن را نقل کرده است. به این صورت که «رُوی» و «قال» یعنی روایت شده است از معصوم که آن معصوم فرمود. بعضی ها گفته اند وقتی نقل های شیخ با قال باشد یعنی بگوید حضرت گفت، صدور آن از معصوم قطعی می شود، چرا که اگر چنین نباشد لازم می آید شیخ به معصوم دروغ بسته باشد. و از طرفی هم بزرگان به این روایت عمل کرده اند و این عمل فقها جبران کننده ضعف در سند است. اما درباره ی عبارت زیارت اربعین باید گفت که چند وجه دارد.

یا منظور زیارت در روز اربعین است و یا منظور از زیارت دعائی است که در مفاتیح آمده، و یا مراد این است که چهل بار برود زیارت امام حسین (علیه السلام)، و یا چهل بار زیارت نامه را بخواند.

اما روایات دو تا از این احتمالات را جمع کرده است، اینکه بروید به کربلا و زیارت نامه را بخوانید.

 

خدمات رسانی باید باشد، اما نباید همانگونه که در خانه هستند باشند. باید حالت انقطاع حاصل بشود و این با تجمل نمی سازد اما رفاه و آرامش خوب است، ولی مثلاً غذاهای آنچنانی با سالاد و نوشابه تجمل است و اینها چسبیدن به مظاهر دنیا است و حال آنکه امام حسین (علیه السلام) از مظاهر دنیا دست کشیدند.

 

 

6- فرمودید این حرکت سابقه ی طولانی دارد و در جهت ترویج تفکر شیعی و اعتلای دین انجام شده است، حالا این حرکت در عصر حاضر چه ظرفیت هائی دارد؟ و آیا نقائصی در این حرکت کنونی وجود دارد؟

 

حجت الاسلام صنیعی تهرانی

00:00

00:00

 

7- همانطور که در اول بحث اشاره کردید، آیا می توان این حرکت را نتیجه بزرگ تلاش های انقلاب اسلامی دانست؟ و اصلاً انقلاب چه تأثیری داشته است؟

ج: اثر تام نداشته، چون خود عراقی ها هم می رفتند اما در رشدش بسیار تأثیر داشته است. فرض کنید اگر زمان شاهنشاه بود و کسی را راه نمی دادند و یا عراقی ها این بصیرت را نداشتند که مثلاً بگویند آمریکائی ها باید از کشورشان خارج شوند خب مرزها هم بسته می شد.

و اصلاً حضور ایرانی ها، عراقی ها را به وجد آورده. یک مکتبی مثل قاسم سلیمانی عراق را به لرزه درآورده یعنی انقلاب قاسم سلیمانی درست کرد که زمینه ای برای آرامش و امنیت اربعین باشد و اگر این امنیت نبود در این حرکت شکاف رخ می داد.

 

8- در این هفته های اخیر سوال و اشکالی در ذهن آدم ها ایجاد شده است، اینکه برخی از  نهادها و ارگان های ایرانی که در عراق  موکب هائی زده اند، به طوری که سادگی و اصالت این حرکت را از بین می برند نظر حضرتعالی در این باره چییست؟

ج: ببینید خدمات رسانی باید باشد، اما نباید همانگونه که در خانه هستند باشند. باید حالت انقطاع حاصل بشود و این با تجمل نمی سازد اما رفاه و آرامش خوب است، ولی مثلاً غذاهای آنچنانی با سالاد و نوشابه تجمل است و اینها چسبیدن به مظاهر دنیا است و حال آنکه امام حسین (علیه السلام) از مظاهر دنیا دست کشیدند.

 

9- سوال دیگری که در ذهن ها شکل گرفته این است که آیا خدمات باید مردمی باشد و یا اگر حکومتی و دولتی هم باشد مانعی ندارد؟

ج: حکومت هم مردمی است و فرقی ندارد، حکومت اسلامی که ولی فقیه بالا سرش است، اذن دادند که از بیت المال خود مردم، برای مردم خرج بشود.

 

10- سوال آخرم این است که رابطه ی بین مهدویت و اربعین چیست؟

ج: علی اکبر صداقت از آقای کشمیری رحمت الله علیه نقل کردند که در هند با مرتاضی برخورد کردند و آن مرتاض گفته بود اسم هر کس با مادرش را بگوئید، من می گویم او زنده است و یا مرده است و قبرش کجاست؟ ایشان می گفتند ما اول فکر کردیم دروغ می گوید ولی بعد به ذهنم رسید که بگویم مهدی پسر زهرا، گفتم و آن مرتاض سرش را شروع کرد به همه طرف تکان دادن، گفتم شاید لقب آن ها را گفتم به همین جهت گفتم محمد پسر فاطمه، دیدم دوباره همان حرکت سر را انجام داد و رنگش پرید، گفت: این چه کسی است که سرم را به هر طرف می گردانم هست؟

امام زمان همچون نوری است که همه چیز با آن دیده می شود و ما اگر دیده می شویم به خاطر آن نور است. پس امام زمان همه جا هستند، اما مرکزیت حضور ایشان همانگونه که در کتاب ارشاد آمده سهله و کربلا است.

پس این حرکت هم به سوئی است که امام زمان در آنجا حضور دارند و هم در جهت معرفی ایشان است و این می شود رابطه ی اربعین و مهدویت.

 

11- ممنون از مباحثی که مطرح کردید ، اگر فرمایشی دارید ما در خدمتیم.

ج:این جمله آخر را هم بگویم ، فدای آن آقایی که همه ملکوت شب جمعه می روند به زیارتش، ولی خودش می رود به زیارت حسن بن علی علیه السلام.

روایت داریم «ان حسین بن علی کان یزور قبر حسن بن علی کل عشیه الجمعه»

یعنی امام حسین علیه السلام هر شب جمعه دائما به زیارت امام حسن علیه السلام می روند.

 

موانع زندگی.....

قانون عالم امکان

خداوند در قرآن به فرزند آدم قول داده که راه های موفقیت را به کسانی که در مسیر او قدم بردارند نشان دهد و این نکته ظریف نشان دادن راه به معنای هموار کردن و برطرف کردن موانع می باشد

موانع جزء قانون و سنت الهی است اما آنچه بسیار مهم است اینکه فلسفه وجود موانع، قدرتمند کردن انسانها و رشد و تعالی آنهاست و باعث مقاوم سازی جسم و روح انسان می شود در نتیجه رسیدن به مقصد سهل الوصول تر می شود. چرا که خداوند در قرآن به فرزند آدم قول داده که راه های موفقیت را به کسانی که در مسیر او قدم بردارند نشان دهد و این نکته ظریف نشان دادن راه به معنای هموار کردن و برطرف کردن موانع می باشد.
وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ
كسانى كه در راه ما كوشیده اند به یقین راه هاى خود را بر آنان مى نماییم و در حقیقت خدا با نیكوكاران است (عنکبوت/ 69)
عبارت “جاهدوا فینا” در آیه تعبیر وسیع و مطلقی است که هر گونه تلاش را که در راه خدا و برای او صورت گیرد شامل می شود. خواه در طریق کسب معرفت باشد یا جهاد نفس یا مبارزه با دشمن یا صبر بر طاعت یا شکیبایی در برابر وسوسه معصیت یا در مسیر کار نیک.
کسانی که در این راه به هر شکل و به هر صورت برای خدا مجاهده کنند مشمول حمایت و هدایت الهی هستند.
منظور از سبل در اینجا راه های گوناگونی است که به سوی خدا منتهی می شود. خدا به مجاهدان راهش وعده داده و پیروزی و موفقیت او را درگرو دو چیز شمرده است: اخلاص و جهاد. پس برطرف کردن موانع و مشکلات در گرو اخلاص و جهاد در راه خداست.
اعراض از یاد خدا

خداوند در یک جا موانع را از بین نمی برد بلکه زندگی را بر انسان سخت می کند و آن درجایی است که انسان خدا را فراموش می کند. اعراض از یاد خدا، نادیده گرفتن حلال و حرام الهی، فراموش کردن خدا و بی رنگ کردن نقش خدا در زندگی از عوامل بسیار مهمی است که زندگی او سخت شود و امور بر او گران گردد و پای او را فلج کرده و عرصه بر او تنگ گردد.
وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى(124/طه)
و هر كس از یاد من دل بگرداند در حقیقت زندگى تنگ [و سختى] خواهد داشت و روز رستاخیز او را نابینا محشور مى كنیم
اعراض از یاد خدا؛ نابینا در محشر حاضر می شود

اعراض از یاد خدا ،نادیده گرفتن حلال و حرام الهی، فراموش کردن خدا و بی رنگ کردن نقش خدا در زندگی از عوامل بسیار مهمی است که زندگی او سخت شود و امور بر او گران گردد و پای او را فلج کرده و عرصه بر او تنگ گردد

علاوه بر اینکه در دنیا زندگی بر او سخت می گردد در قیامت هم نابینا محشور می شود، از خدا سوال می کند خدایا چگونه مرا دنیا نابینا کردی در حالیکه در دنیا چشمانم بینا بود. خداوند می فرماید: در دنیا آیات، نشانه ها و دستورات و قوانین ما را نادیده گرفتی پس در قیامت به چهره باطنی دنیا محشور شدی.
قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَى وَقَدْ كُنتُ بَصِیرًا
مى گوید پروردگارا چرا مرا نابینا محشور كردى با آنكه بینا بودم (طه/125)
قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَكَذَلِكَ الْیَوْمَ تُنسَى. مى فرماید همان طور كه نشانه هاى ما بر تو آمد و آن را به فراموشى سپردى امروز همان گونه فراموش مى شوى (126/طه)
از خود فراموشی تا خدا فراموشی

کسانی که خود واقعی شان را فراموش می کنند و در مسیر دنیا به لهو و لعب و بازیچه های این دنیا دل ببندند در نهایت خدا را فراموش می کنند و حاصلی جز تباهی وجود ندارد… اینان مصداق اتم آیات والعصر هستند. خسران زده های دنیا و آخرتی هستند که نابودی جسم و جانشان نتیجه اعمال و افکارشان می باشد
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالْعَصْرِ ﴿1﴾
سوگند به عصر [غلبه حق بر باطل]
إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿2﴾
كه واقعا انسان دستخوش زیان است
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿3﴾
مگر كسانى كه گرویده و كارهاى شایسته كرده و همدیگر را به حق سفارش و به شكیبایى توصیه كرده اند

یا صاحب الزمان

اکسیر حیات

سرقت از نماز

سرقت از نماز خود

عموم مردم وقتی واژهء «سرقت» را می‌شنوند، آنچه که بالبداهه به ذهنشان خطور می‌کند این است که «فردی، مال دیگری را ربوده است» و شاید به دلیل همین تبادر ذهنی است که در منابع حقوقی نیز سرقت به «ربودن مال دیگری به طور پنهانی»[ماده 197 قانون مجازات اسلامی] تعریف شده است.

اما نکته جالب توجه این است که اموال دیگران، تنها مورد سرقت نیست؛ بلکه گاهی انسان از خودش نیز سرقت می‌کند!!! می‌گویید چطور؟

کافی است به این روایت توجه نمایید:

پیامبر اعظم (صلی الله و علیه وآله) فرمود:

«یا علیّ إنّ أخبث النّاس سرقة من یسرق من صلواته»[همان، ص 290]

ای علی! پلیدترین دزدان کسی است که از نمازهای خود بدزدد.