افشاگری صفری سفیر اسبق ایران در چین
چهارشنبه 00/01/18
افشاگری صفری سفیر اسبق ایران در چین: اگر FATF را تصویب میکردیم چینیها با ایران سند تفاهم امضا نمیکردند!
انقدری که تصویب نشدن این لایحه استعماری به کارمون اومده که بودنش جز بدتر شدن وضعیت اقتصاد ایران عایدی نداشت
#راه_ما_روشن_استافشاگری صفری سفیر اسبق ایران در چین
در بحرانهای مالی، رازقیت خدا چگونه دستمان را میگیرد؟
یکشنبه 97/07/15
هیچیک از علما معتقد نبوده و نیستند که میان فقر و ایمان رابطه عکس وجود دارد؛ یعنی اگر فقر آمد، ایمان از در دیگر خارج میشود. این عقیده را روایات ما هم رد میکند.
این روزها فشار و بحران اقتصادی را همه ما با تمام وجود حس میکنیم؛ روزهایی که صحبت از دلار و ارزش و طلا و نوسانات موجود در بازار نقل محافل و گفتوگوها و دورهمی های شده است. صحبتهایی که اکثراً بوی ناامیدی و غم میدهد، اما ناگفته نماند که در این فضای غبارآلود هستند افرادی که امیدوارانه صحبت میکنند، از وضع موجود و بیتدبیریها و سوء مدیریتها شاکی هستند، اما به لحاظ اعتقاد و باوری که دارند، میدانند و یقین دارند که روزی دهنده اصلی کسی است که گرانی و ارزانی و تورم برایش فرقی نمیکند و در روزی رسانیاش اثری ندارد.
اگر رازقیت خدا نبود، هیچ موجودی وجود نداشت؛ زیرا رزق و روزی به معنی اعم، چیزی جز مددگیری موجودات از موجودات دیگر و در نهایت مددگیری همه از خداوند نیست.
در این فرصت برآنیم تا سؤالاتی که میان مردم رواج یافته را مرور کنیم؛ اگر رزق و روزی دست خداوند است، مدیریتها و سازمانها که در این مسیر مسئولیت دارند، نقششان چه میشود؟ اینکه تنها باور داشته باشیم که روزی دست خداوند است، میتواند توجیهی باشد بر اینکه ما دست از تلاش و کوشش برداریم؟ در بحرانهای مالی امروز اعتقاد به رازقیت خدا چگونه کمک میکند؟ رازقیت خداوند چه معنا و مفهومی دارد؟ آیا فقر ایمان را ازبین میبرد؟
ریشه قسمتی از ناهنجاریهای جامعه، بی اعتمادی به خداوند است
باکمی تأمل در بسیاری از ناهنجاریهای امروز میتوان اینگونه ادعا کرد که بسیاری از دزدیها، اختلاسها، ضرب و شتمها و قتلها، ناراحتیهای عصبی و فشارهای روحی و بسیاری از نابسامانیهای فردی و اجتماعی امروز که شاهد آن هستیم، از آنجا ناشی شده که بسیاری از افراد، بدون توجه به تدبیرات و مقدرات حکیمانه خداوند و غفلت از آنها و تنها با اتکا به قدرت تدبیر و زور بازوی خود، به اینسو و آنسو میدوند تا لقمهای نان بهدست آورند.
بهراستی اگر بهجای خود، به خدا متکی شویم و در فکر و عمل در برابر تقدیرات حکیمانه او سر تعظیم فرود آوریم، بسیاری از التهابها و ناراحتیهای فردی و اجتماعی از بین نرفته و جای آن را راحتی و آرامش نمیگیرد؟
رزاق بودن خدا چه معنایی دارد؟
معنای رازقیت خداوند باید برای همگان باز شده و معنای صحیحی از آن فهمیده شود؛ «ما من دابّه فی الارض الّا علی الله رزقها» آیه در حقیقت بیانگر این موضوع است که اگر این ضمانت در نظام و عالم نبود، هیچ گرایشی وجود نداشت. به عبارتی اگر رازقیت خدا نبود، هیچ موجودی وجود نداشت؛ زیرا “رزق و روزی به معنی اعم، چیزی جز مددگیری موجودات از موجودات دیگر و درنهایت مددگیری همه از خداوند نیست.” (1)
اینکه هرکدام از ما در عالم خلقت وظیفهای داشته و در مقابل حقوقی بر گردن دیگران داریم، یا اینکه خداوند هر جانداری را بهوسیله یک سلسله میلها و رغبتهایی که در او ایجاد کرده تا در پی مایحتاج خود برود، همین اندیشه و تلاش و کوشش و روابطی که میان موجودات وجود دارد همه به موجب رزّاقیت خداوند است و رزاقیت اوست که روزی و روزی خوار، رزق و مرزوق را عاشق یکدیگر قرار داده است.
این رازقیت بهقدری ظریف و زیبا نهادینهشده تا جایی که طفل تا زمانی که طفل است و قادر به تهیه روزیاش نیست، روزی او را آماده و مهیا در اختیار او قرار داده است و تدریجاً که او قدرت بیشتری پیدا میکند دیگر روزی او به آسودگی در اختیارش نیست.
نقش اراده انسان در رسیدن روزی
فاکتور دیگری که در مباحث روزی مطرح میشود، اراده انسان است. در این رابطه باید گفت که اراده انسان علت تامه رزق او نیست. این امر از زبان علامه طباطبایی چنین است: “سعی و کوشش آدمی و علم و اراده او برای تحصیل رزق، سبب تام به دست آمدن آن نیست وگرنه میبایستی همواره و در همه اشخاص این سعی و کاردانی مؤثر واقع شود و صاحبش را به رزق فراوان برساند. با اینکه به چشم خود میبینیم که اینطور نیست.
بسیار جویندگان هستند که مأیوس برمیگردند و بسیار کوشندگان هستند که نتیجهای عایدشان نمیگردد. پس معلوم میشود که غیر از کوشش و کاردانی خود انسان، شرایط و علل زمانی و مکانی دیگری هم مؤثر است و موانع مختلفی هم هست که با اختلاف شرایط، مانع از به نتیجه رسیدن کوششها میشوند.
… این نظام جاری بااینکه یک نظام است و اجزایش باهم تناسب و سازگاری دارند خود دلالت بر وحدانیت ناظم و مدبّر و مدبرش دارد، مدبّر و مدیری که خودش جزء اجزای این عالم نیست … و آن مدبّر، خدای عزّ و جلّ است. بنابراین خالق عالم، مدبّر آن است و مدبّر آن، رازق آن است و آن همان خدای متعال است. (2)
توکل به معنای ترک فعالیت و کوشش و تدبیر عقلانی نیست، چرا که این امر در اسلام حرام و قبیح شمرده شده است. توکل علم و آگاهی به این است که مخلوق نه توانایی رساندن سود دارد و نه زیان، توکل مأیوس شدن از خلق است.
توکل، بیاعتنایی به عالم اسباب نیست
فاکتور دیگری که در حیطه رزق و روزی مطرح است موضوع “توکل” است. مرحوم راغب اصفهانی در مفردات میگوید: «توکل» اگر با حرف «علی» بیاید به معنای اعتماد کردن میباشد.(3)
به بیان مرحوم سید عبدالله شبر، “حقیقت توکل همان اعتماد قلبی در همه کارها بر خداوند و صرفنظر کردن از غیر او است.” (4) به معنای دقیقتر توکل به معنای ترک فعالیت و کوشش و تدبیر عقلانی نیست، چراکه این امر در اسلام حرام و قبیح شمردهشده است. توکل علم و آگاهی به این است که مخلوق نه توانایی رساندن سود دارد و نه زیان، توکل مأیوس شدن از خلق است (یعنی همهچیز را از خدا و بهفرمان او بداند.) (5)
بی اعتنایی به عالم اسباب نهتنها توکل نیست، بلکه به معنای بی توجهی به سنتهای الهی است و این با روح توکل ناسازگار است. چنانچه دراینباره در تاریخ بیانشده که مرد عربی در حضور پیامبر (ص) شتر خود را رها کرد و گفت: «توکلت علی الله» پیامبر اكرم (ص) فرمود: «اعقلها و توکل» شتر را پایبند بزن و سپس توکل بر خدا کن (با توکل زانوی اشتر ببند) (6)
اعتماد کردن به خداوند یکی از ارکان مهم در مباحث رزق و روزی است. اگر به این باور و یقین برسیم که رازقیت تنها و تنها از آن خداوند است و بقیه اسباب و وسایلی بیش نیستند، دیگر در شرایطهای سخت اقتصادی که به طرق مختلفی چون تحریمهای دشمنان و بیکفایتی و سوء مدیریت داخلی بر زندگی مردم سایه افکنده، ترس و نگرانی وجودمان را لبریز نمیکند. دیگر شرایط سخت عاملی نمیشوند که من به هرکسی رو بیندازم و به هر طریق نامشروعی در پی بهدست آوردن لقمه نانی بروم، چراکه یقین داریم که خالقی که رازقیت تنها از آن اوست کارش را به خوبی میداند و انجام میدهد.
پی نوشت:
1- مطهری، مرتضی، «بیست گفتار»، ص 150
2- «المیزان»، ترجمه ی موسوی همدانی، ج17، ص 417
3- راغب اصفهانی، مفردات، ماده وكل
4- اخلاق شبر، ص 275، با تلخیص و تصرف
5- بحار، ج 68، ص 138، ح 23
6- المحجه البیضاء، ج 7، ص 426
منابع:
“راز رزق؛ عوامل افزایش و کاهش روزی” که در مجله نشر زمزم هدایت به چاپ رسیده است.
“تأثیر مبانی فلسفی بر نظام اقتصادی اسلام از دیدگاه امام علی(ع)"؛ نوشته احمدعلی یوسفی که در شماره 9 مجله اقتصاد اسلامی به چاپ رسیده است.
“جمع میان مفهوم مقدر بودن رزق با تأثیر تلاش و تدبیر در جلب رزق"؛ نوشته سید محمد باقر حجتی؛ علی رضایی، که در شماره 3 پژوهش نامه قرآن و حدیث منتشر شده است.
آیا مردگان از احوال زندگان خبر دارند؟
پنجشنبه 96/11/26
ارتباط مردگان با جهان زندگان
مرگ، واژهای است که لرزه بر اندام بسیاری از آدمیان میاندازد. شاید همین ترس موجب میشود که همهی انسانها در این باره اندیشه کنند، که مرگ چیست؟ پس از مرگ چه سرنوشتی در انتظار ماست؟ نابود میشویم؟ یا به زندگی خود در محیطی دیگر ادامه میدهیم؟ و هنگامی که مُردیم، پیوندمان با زندگان بُریده میشود؟ یا همچنان ادامه مییابد؟ و دهها و صدها سؤال از این دست…
قبرستان، اموات، زیارت قبور
حقیقت مرگ در نگاه اسلام
شاید تعریف مرگ برای ما دشوار باشد. چون آن را تجربه نکردیم. پس حواس ظاهری ما، در این زمینه کارآیی نخواهد داشت. پس ناچاریم (و ناچاریِ خوبی هم هست) که باری دیگر، دست نیاز به سوی وحی دراز کنیم. در نگاه قرآن، مرگ، به معنای نابودی نیست. مرگ، موجبِ نیستی و فنای آدمی نمیشود. بلکه یک گذرگاه است که انسان را از عالَمِ تَن، به دروازهی عالمی دیگر میرساند.(1) مرگ در این مکتب، انتهای راه نیست. پایانِ کار نیست. بلکه آغازِ راهی جدید است و صد البته گریزی از آن نیست. (2)
ارتباط مردگان و زندگان
طبق عقیدهی اسلام، مردگان از عالَم خود (که برزخ نامیده میشود) با زندگان در این دنیا، ارتباط دارند. لیکن باید دقت داشت همانطور که انسانها در این دنیا، دارای مراتب و درجاتِ نفسانی و عرفانی هستند (برخی عالی، برخی بالا، برخی متوسط و برخی پایین)، در عالم مردگان نیز چنین است. همه مانند هم نیستند. برای نمونه، نبیّ اعظم و بسیاری از هدایتگران الهی، لحظه به لحظه در ارتباط با عالم تن هستند. از همین روی، ما مسلمانان در نماز خود به پیغمبر، سلام میدهیم: «اَلسّلامُ علیکَ ایّها النّبیّ و رَحمَةُ اللهِ و بَرَکاتُه» و نیز بر ایشان و خاندان مطهر، درود میفرستیم و معتقدیم که سلام ما به ایشان میرسد و این ارتباط دو سویه برقرار است.
چه بسیار کسانی که در رؤیا (چه در خواب و چه در بیداری) اولیای خدا را دیدهاند و از اقیانوسِ علم و حکمت آنان، جرعهها نوشیدند. این را نمیتوان انکار کرد. گذشته از صاحبانِ سفره کرامت، حتی کفار و مشرکین هم پس از مرگ، ارتباطشان با عالم جسم، بُریده و گسسته نمیشود.
در حدیث دیگری از امام موسی کاظم (علیه السلام) وارد شده که امام فرمودند، برخی از اموات هر شب جمعه، برخی دیگر ماهی یک بار و برخی سالی یک بار، به خانواده خود در دنیا سر میزنند.
برای نمونه، هنگامی که عذاب خدا بر گردنکشانِ قوم صالح نازل آمد، پیامبر خدا رو به اجساد بیجانِ آنان کرد و گفت که ای قوم! خیرخواه شما بودم ولی شما به خیرخواهی من روی خوش نشان ندادید.(3) همین گفتار، که نبیّ خدا با مردگان سخن میگوید، خود دال بر این است که آنان صدای او را میشنیدند.
همانطور که پیشتر شنیدند. پیغمبر اعظم نیز پس از جنگ بدر، با کشتگان کفار، سخن گفتند. پس عدهای رو به پیامبر عرض کردند که یا رسول الله! با عدهای مُرده سخن میگویید که نمیشنوند! پس پیامبر هم پاسخ دادند: «آنان از شما شنواتر هستند. ولی نمیتوانند (به زبان ما) پاسخ دهند.»(4)
ارتباط میان عالَمِ مردگان و زندگان چه زمانی رخ میدهد؟
گفته شد که ارتباط هست، ولی کیفیت و کمیت این پیوند، به حالات نفسانیِ زندگان و مردگان بستگی دارد. ممکن است در برخی موارد، ارتباط دائم باشد و در برخی موارد، بسیار اندک و به سختی. به عبارتی دیگر، گاهی این ارتباط، روشن و واضح است و گاهی، مبهم و تار. که تمام این موارد، بستگی به مشیّت الهی و وضعیتِ روحانیِ مُردگان و زندگان دارد. همچنین از برخی روایاتِ وارده برمیآید که در زمانهای خاصی، این روابط (میان مردگان و زندگان) بیشتر و نزدیکتر است.
برای مثال، در حدیث از امام جعفر صادق (علیه السلام) آمده است که هر انسانِ مؤمن و کافر، پس از مرگ، هر روز ظهر، با خانواده خود دیدار و نظارهگر رفتار آنان خواهند بود.(5) در حدیثی دیگر از امام آمده است که برخی از اموات، هر جمعه و برخی دیگر با فاصله کمتر یا بیشتری به سراغ اهل و عیال و بازماندگانِ خود میروند.(6)
اگر کسی عمل صالحی انجام داده و ثواب آن را هدیه به روح یکی از مردگان کند، موجب خشنودی و نزول برکت بر مردگان میشود.
در حدیث دیگری از امام موسی کاظم (علیه السلام) وارد شده که امام فرمودند، برخی از اموات هر شب جمعه، برخی دیگر ماهی یک بار و برخی سالی یک بار، به خانواده خود در دنیا سر میزنند، و در ظاهر یک پرنده (شاید به صورت یک شبحِ پرنده) هم به اهل و عیال خود سر میزنند. اگر از آنان خیر و خوبی ببیند، خوشحال میشود و اگر شر و گناهی ببیند، غمگین میشود.(7)
این معنا، که روح مردگان، در ظاهر یک پرنده، به اذن خدا و با همراهی دو تن از ملائکه به عالم زندگان آمده و بر اعمال بازماندگان نظاره میکنند، در روایات متعدد از ائمه آمده است. پس در این که مردگان بر اساس مشیّت الهی، به عالم زندگان سر میزنند، امری روشن و مبرهن است.
همچنین، اگر کسی عمل صالحی انجام داده و ثواب آن را هدیه به روح یکی از مردگان کند، موجب خشنودی و نزول برکت بر مردگان میشود (همان گونه که دعای خیر مردگان هم چه بسا بر حال زندگان مؤثر بیفتد). اما در زمان حضورِ ارواح مردگان در عالم زندگان، اختلافاتی در روایت است، که گفته شد بستگی به میزان فضائل و کرامات و درجهی معنویتِ زندگان و مردگان دارد. برخی بیشتر و برخی به ندرت، فرصتِ دیدار با زندگان را مییابند.
پی نوشت:
1- خداوند در این باره میفرماید: «وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ.[آلعمران : 158] و اگر بميريد يا كشته شويد، قطعاً به سوى خدا گردآورده خواهيد شد.»
2- «قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ [جمعه : 8] بگو اين مرگى كه از آن فرار مى كنيد سرانجام با شما ملاقات خواهد كرد سپس به سوى كسى كه داناى پنهان و آشكار است بازگردانده مى شويد آن گاه شما را از آنچه انجام مى داديد خبر مى دهد».
3- سوره اعراف : 79.
4- ابن كثير، تفسير القرآن العظيم، بيروت: دار الكتب العلمية، منشورات محمدعلى بيضون، 1419 ه.ق، ج 3، ص 375.
5- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ قَالَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ وَ لَا كَافِرٍ إِلَّا وَ هُوَ يَأْتِي أَهْلَهُ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْس (شیخ كلينى، الكافي، تهران: دار الكتب الإسلامية، 1365، ج 3، ص 230.)
6- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ… مِنْهُمْ مَنْ يَزُورُ كُلَّ جُمْعَةٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَزُورُ عَلَى قَدْرِ عَمَلِهِ (شیخ كلينى، همان، ج 3، ص 230).
7- شیخ کلینی، همان، ج 3، ص 230 .
آیا ایران به سرنوشت لیبی دچار خواهد شد؟
پنجشنبه 96/09/30
ا ایران به سرنوشت لیبی دچار خواهد شد؟
اگرچه لیبی با اجرای تمام تعهدات خود ظرف مدت 9 ماه گام بزرگی برای اعتماد سازی برداشت و حتی با منهدم کردن موشک های اسکاد B و C امنیت دفاعی خود را هم از دست داد اما همچنان از سوی اسرائیل و آمریکا به عنوان تهدید بزرگ شناخته میشد تا جایی که وزیر انرژی ایالات متحده می گوید: «تنها پنج درصد از مشکلات ما و لیبی حل شده است.»
قذافی
در دسامبر سال 1988 یک فروند بوئینگ 747 از خطوط هوایی شرکت پان آمریکن از لندن به نیویورک به پرواز درآمد اما در جنوب اسکاتلند و در منطقه لاکربی توسط بمبی منفجر شد و 259 نفر از مسافران و خدمه آن کشته شدند. دولت لیبی عامل این عملیات تروریستی شناخته شد.
این پرونده تروریستی مفتوح می ماند و دولت ایالات متحده آمریکا و دولت بریتانیا خواستار تحویل دو مامور امنیتی لیبی به این کشور می شوند اما قذافی که پیش از این مخالفت خودش را با دولت آمریکا اثبات کرده و خواستار اتحاد جهان عرب بر ضد آمریکا و اسرائیل شده بود از این اقدام سرباز می زند.
پرونده لاکربی به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داده می شود و به لیبی فرصت می دهند که مسئولیت این عملیات تروریستی را بپذیرد اما قذافی همچنان به تهدیدهای شورای امنیت پاسخی نمی دهد. شورای امنیت اقدامات تحریمی خود علیه لیبی را آغاز میکند. بخش اول تحریم های شورای امنیت سازمان ملل، شامل ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی و همچنین منع از فروش هواپیما و تجهیزات هوایی، ممنوعیت فروش سلاح، کاهش سطح روابط دیپلماتیک و صدور روادید بود.
شورای امنیت سازمان ملل در قطعنامه ای دیگر تحت عنوان قطعنامه 883، دارایی های لیبی را توقیف کرده و فرمان ممنوعیت تجارت به خصوص در حوزه نفت را علیه این کشور صادر می کند. این بار، تحریم ها شاهرگ حیاتی اقتصاد لیبی را هدف قرار داده بودند. اقتصاد مبتنی بر نفت دولت قذافی منجر به آن شد که پاشنه آشیل این کشور توسط اعضای شورای امنیت هدف قرار بگیرد و این دولت را به پای میز مذاکره بکشاند.
در حمله گروه ناتو به لیبی که منجر به سقوط قذافی شد، انگلستان که در سال 2006 پیمان دفاعی با لیبی بسته بود تا از این کشور در برابر تهدیدات خارجی دفاع کند، خود به لیبی حمله نظامی کرد.
البته در کنار انزوای سیاسی و اقتصادی، آمریکایی ها از تکنیک همیشگی خود یعنی روی میز بودن گزینه نظامی در خصوص لیبی استفاده کردند. کلینتون رئیس جمهور وقت آمریکا در این خصوص می گوید: «ساده ترین راه برای حل مشکل میان ما و لیبی، استفاده از گزینه نظامی است؛ اما به آنها فرصت می دهیم.»
در سال 1999 قذافی می پذیرد تا با پرداخت 2 میلیارد و 700 میلیون دلار، به عنوان غرامت کشته شدگان پرواز شماره 103 شرکت پان آمریکن، دولت ایالات متحده و همچنین شورای امنیت تحریم های علیه این کشور را لغو کنند اما هیچگاه تحریمی لغو نشد. آمریکا شرط برداشته شدن تحریم های علیه لیبی را لغو هرگونه فعالیت هسته ای توسط این کشور عنوان می کند.
قذافی با غربی ها وارد مذاکره می شود. آنها از دولت لیبی میخواهند که هرگونه تحقیق، توسعه و تولید در زمینه هسته ای را متوقف کرده و به بازرسان آژانس بین المللی اتمی اجازه دهد که بدون هیچگونه محدودیتی به بازرسی از مراکز هسته ای این کشور بپردازند. همچنین دولت لیبی موظف می شود که تمام تجهیزات هسته ای خود را به آمریکا و روسیه منتقل کند. در مقابل نیز شورای امنیت گام هایی در جهت لغو تمامی تحریم های علیه این کشور برخواهد داشت.
جورج بوش در این خصوص می گوید: بهترین تصمیم برای لیبی این است که جامعه جهانی را متقاعد کند و حسن نیت خود را نشان دهند در آن صورت آمریکا کمک می کند تا لیبی به عنوان یک شریک تجاری پذیرفته شود.
در 19 دسامبر سال 2003 قذافی دست به اقدامی عجیب می زند و فراتر از خواست اروپایی ها عمل میکند. دولت لیبی علاوه بر لغو تمام برنامه های هسته ای خود و پذیرش پروتکل الحاقی، تصمیم می گیرد که برد موشک هایش را به 300 کیلومتر کاهش دهد. اقدامی که از معمر قذافی که روزی سودای مقابله با غرب و مبارزه با اسرائیل را در سر می پروراند و شاهان عرب را محافظه کار می نامید، بعید بود.
دولت لیبی که به قول های طرف مقابل در مذاکرات دلخوش کرده بود، اقدامات فراتر از انتظار را انجام داد تا جایی که تونی بلر نخست وزیر وقت انگلیس از آن به عنوان اقدامات شجاعانه یاد می کند.
شاید بهترین تعبیر از اعتماد ساده لوحانه دولت لیبی به طرف اروپایی-آمریکایی را وزیر امورخارجه این کشور ارائه میدهد. عبدالرحمن شلقم پس از اعلام تعهدات لیبی در مذاکرات می گوید: در تلاشی بلند مدت به توافقی رسیدیم که با قصد اولیه طرف مقابل مذاکره متفاوت است. دوستان ما در آژانس، ما را قانع کرده اند که به تمام مسائل رسیدگی کنند و اگر این توافق با موفقیت انجام شود ما می توانیم با دنیا به گفتگو بنشینیم.
اقدامی که به اذعان بسیاری از حمله آمریکا به عراق تاثیر پذیرفت. حتی قذافی در یکی از سخنرانی های خود در جمع سران عرب به این ترس اشاره ای می کند و می گوید معلوم نیست! شاید هدف بعدی حمله آمریکا ما باشیم.
اگرچه لیبی با اجرای تمام تعهدات خود ظرف مدت 9 ماه گام بزرگی برای اعتماد سازی برداشت و حتی با منهدم کردن موشک های اسکاد B و C امنیت دفاعی خود را هم از دست داد اما همچنان از سوی اسرائیل و آمریکا به عنوان تهدید بزرگ شناخته میشد تا جایی که وزیر انرژی ایالات متحده می گوید: «تنها پنج درصد از مشکلات ما و لیبی حل شده است.»
اما نکته بسیار مهم این است که هیچگاه تحریم های لیبی حذف نشد. بهانه هایی چون قوانین داخلی آمریکا، عدم رعایت حقوق بشر و حمایت لیبی از گروه های تروریستی باعث شد تا طرف مقابل هیچگاه به تعهدات خود عمل نکند. حتی در حمله گروه ناتو به لیبی که منجر به سقوط قذافی شد، انگلستان که در سال 2006 پیمان دفاعی با لیبی بسته بود تا از این کشور در برابر تهدیدات خارجی دفاع کند، خود به لیبی حمله نظامی کرد.
تجربه لیبی را میتوان نمونه بارز زیاده خواهی های کشورهای اروپایی و آمریکا در قبال دولت های مختلف دانست. قذافی درباره سرنوشت خود و کشورش اینطور می گوید: «سرنوشت لیبی را میتوان الگوی سایر کشورها در ارتباط با آمریکا دانست؛ این عادت آمریکایی ها است که فقط به دنبال منفعت خودشان هستند. ایران و کره شمالی باید از رفتار آنها با ملت لیبی درس بگیرند.»
اگرچه نمونه های تاریخی بسیاری در خصوص بدعهدی های آمریکایی ها و اروپایی ها در قبال ایران چه پیش از انقلاب و چه پس از آن وجود دارد اما بسیاری تجربه تلخ مذاکرات اخیر کشورمان پیرامون مسائل هستهای را که به گفته مسئولین دولتی تقریبا هیچ عایدی برای کشور نداشت، با روند مذاکرات لیبی با دولت های اروپایی و آمریکا مقایسه می کنند.
شاید جمله کاندولیزا رایس در خصوص توافق با لیبی بتواند مکمل این نظر باشد. رایس که در آن سال ها مشاور امنیت ملی آمریکا بود درباره توافق با قذافی می گوید: ایالات متحده، لیبی را از فهرست کشورهای حامی تروریسم حذف میکند. این تصمیم لیبی میتواند الگویی برای مردم ایران و کره شمالی باشد.
گره زدن ادامه حیات مردم با لغو تحریم ها، القای امکان جنگ، گفتمان سازی جهت تطهیر چهره آمریکا و اقداماتی این چنینی که از سوی برخی مسئولین و رسانه های داخلی در حال اجراست غربی ها را به این نتیجه رسانده که الگوی فشار بر اثر تحریم تاکنون جواب داده است و میتوان این الگو را در زمینه های دیگر چون مسائل موشکی پیش گرفت. الگویی که پیش از این در لیبی پیاده سازی شد. حال باید منتظر ماند تا ببینیم که آیا این زیاده خواهی ها پایان خواهد داشت یا خیر؟