خبری عجیب از امام صادق (ع) در مورد آخرالزمان
شنبه 94/03/30
خبری عجیب از امام صادق (ع) در مورد آخرالزمان
…و دیدى که لهو و لعب و رقص و آوازهخوانى علنى شده، مسلمانان از آن عبور مى کنند و احدى، احدى را منع نمى کند و احدى جرأت بر منع آن ندارد…
…و دیدى که شنیدن صوت قرآن بر مردم سنگینى مى کند و در مقابل شنیدن آوازهاى باطل برایشان آسان و خفیف است….
امام صادق (علیه السلام) (در مجلسى که صحبت از قدرت و شوکت بنی عباس و فقر و بد حالى شیعه مى شد) فرمود:
من در روزى که ابو جعفر منصور دوانیقى با موکب سلطنتى خود حرکت مى کرد با او بودم او بر اسبى سوار بود که جمعى از خدم و سوارگانش همراهش بودند و جمعى دیگر از پشت سر مى آمدند و من بر الاغى سوار بودم و دوش به دوش او مى رفتم. به من گفت: یا ابا عبد اللَّه (کنیه امام صادق(علیه السلام)) به راستى جا دارد که به خاطر سلطنت و نیرویى که خدا به ما داده و عزتى که ارزانى داشته خوشحالى کنى و به مردم نگویى که شما و اهل بیت شما سزاوارتر از ما به این سلطنت بودید، زیرا اگر چنین حرفى را بزنى ما را هم علیه خودت و هم علیه مردم تحریک کردهاى.
فرمود: من گفتم: چه کسى از من چنین گزارشى به تو داده؟ هر کس که بوده دروغ گفته، منصور گفت: آیا سوگند مى خورى که چنین حرفى را نزده اى؟
مى فرماید: به او گفتم:مردم ساحرند، یعنى دوست مى دارند قلب تو را علیه من برنجانند، این تو هستى که باید اختیار گوش خودت را داشته باشى، هر چه آنها گفتند نپذیرى، براى اینکه احتیاج ما به تو بیشتر است از احتیاج تو به ما، آن گاه به من گفت: هیچ یادت مى آید آن روزى را که من از تو پرسیدم: آیا ما به سلطنت مى رسیم؟ تو گفتى: بله سلطنتى طولانى و گسترده و نیرومند و لا یزال در سلطنت خود در مهلت و آسایشید و در دنیایتان در وسعت و فراخى تا آنکه در ماه حرام و در بلد حرام دست خود به خون ما بیالائید!
امام مى فرماید: فهمیدم که او جریان را به یاد دارد گفتم: بله ولى امید است خداى عزوجل تو را حفظ کند و من هم آن روز در آن سخن شخص تو منظورم نبود بلکه حدیثى بود که برایت نقل کردم البته ممکن است آن کسى که دست خود به خون ما بیالاید شخصى از اهل بیت تو باشد چون سخن من بدینجا رسید ساکت شد و چیزى به من نگفت!
بعدا که به منزل آمدم یکى از دوستان با جمعیتى نزد من آمدند، آن دوست به من گفت: فدایت شوم تو را در مرکب منصور دوانیقى دیدم در حالى که بر الاغى سوار بودى و او بر اسب سوار بود، سرش را به سوى تو خم مى کرد و با تو سخن مىگفت کانه مى خواست زیر دست شدن تو را مجسم کند، در دلم گفتم: یا للعجب این حجت خدا بر خلق است که صاحب واقعى این سلطنت و شوکت است و کسى است که همه سلاطین عالم باید به او اقتدا کنند و این دیگرى مردى ستمگر و قاتل اولاد انبیا و مردى خونریز است، خون بى گناهانى را به زمین مىریزد که خدا دوست ندارد، آن وقت او در موکب سلطنتى قرار گرفته و تو بر الاغى سوارى، این فکر مرا گرفتار شبهه کرد به حدى که بر دین و جانم ترسیدم.
امام (علیه السلام) فرمود: بدو گفتم اگر حشمت و خدمى را که من داشتم و آن فرشتگانى را که از پیش رو و پشت سر من در حرکت بودند مى دیدى سلطنت منصور از نظرت مى افتاد و آن را حقیر و پشیز مى شمردى، دوستم چون این بشنید گفت: الان دلم آسوده شده
و سپس پرسید: اینها تا کى سلطنت خواهند کرد؟ و چه زمانى امت اسلام از شر اینها راحت مى شود؟ در پاسخش گفتم: مگر تو نمى دانى که براى هر چیزى مدتى است، گفت:چرا (مى دانم) گفتم: اگر بدانى که وقتى این امر تحقق یابد از چشم بر هم زدن هم سریعتر خواهد بود آن وقت علمت تو را نفع مى دهد؟ آرى اگر حال این قوم که نزد خدا دارند را بدانى و بدانى که چه حالى دارند آن وقت بغض و دشمنیت نسبت به آنان به نهایت درجه مى رسد، اگر تو و تمامى اهل زمین سعى کنید که حال آنان را شدیدتر از آنچه دارند بکنید هرگز نخواهید توانست پس شیطان تو را دست نیندازد که عزت از آن خدا و رسول و مؤمنین است ولى منافقین نمى دانند.
… آیا نمى دانى که هر کس منتظر امر ما باشد و بر اذیتها و ترسها که امروز مى بیند صبر کند، فردا در زمره ما خواهد بود.
فلسفه و حكمت روزه از منظر اهل بيت عليهم السلام
پنجشنبه 94/03/28

فلسفه و حكمت روزه از منظر اهل بيت عليهم السلام
روزه از ابعاد مادي و معنوي ، جسمي و روحي داراي فوايد فراواني است. روزه در سلامت معده و پاكسازي آن از انواع غذاها كه موجب انواع بيماري ها مي باشد ، اثرات فوق العاده اي دارد. روزه هم جسم و هم روح را پالايش مي كند . اگر در روزه داري به تمامي جهات توجه داشته باشيم در پايان ايام روزه داري ، روح و جسمي تزكيه شده خواهيم داشت.
پيامبر اكرم (ص) و روزه
پيامبر خدا (ص) فرمود : المعدة بيت كل داء ، والحمئة رأس كل دواء.(1)
معده مركز و خانه هر دردي است و پرهيز و اجتناب ( از غذاهاي نامناسب و زياد خوردن ) اساس و رأس هر داروي شفا بخش است.
و نيز ايشان در جايي ديگر مي فرمايد : صوموا تصحوا ، و سافروا تستغنوا.
روزه بگيريد تا صحتو سلامتي خويش را تضمين كنيد و سفر نماييد تا مالدار شويد ، زيرا مسافرت و حمل كالاي تجارتي از شهري به شهري يا از كشوري به كشور ديگر ، باعث رفع نيازمندي هاي جامعه و عمران كشورها مي گردد.
حضرت رسول در روايت ديگري مي فرمايد : لكل شيء زكاة و زكاة الابدان الصيام .(2)
براي هر چيزي زكاتي است و زكات بدنها روزه است.
حضرت علي (ع) و روزه
امام در قسمتي از يكي از خطبه ها مي فرمايد : و مجاهدة الصيام في الايام المفروضات ، تسكينا لاطرافهم و تخشيعا لابصارهم ، و تذليلا لنفوسهم و تخفيفا لقلوبهم ، و اذهابا للخيلاء عنهم و لما في ذلك من تعفير عتاق الوجوه بالتراب تواضعا و التصاق كرائم الجوارح بالارض تصاغرا و لحوق البطون بالمتون من الصيام تذللا.(3)
با روزه گرفتنهاي دشوار ، در روزهايي كه واجب است ، اندامهايشان با اين كار آرام مي گيرد و ديده هايشان خاشع و جانهايشان خوار مي گردد و دلهايشان سبك مي شود و خودبيني از ايشان به وسيله اين عبادتها زدوده مي گردد. و با گزاردن چهره هاي شاداب با تواضع بر خاك و با نهادن مواضع سجده بر زمين خود را در مقابل خدا خرد مي نمايند و اينكه با روزه داري شكمها به پشت مي رسند.
1- روزه براي آزمايش اخلاص
حضرت علي (ع) در جاي ديگري مي فرمايد: والصيام ابتلاء لاخلاص الخلق.(4)
روزه براي آزمايش نمودن اخلاص مردم است.
يكي از دلايل وجوب روزه براي مردم ، آزمايش اخلاص مردم است . چرا كه روزه در ايجاد اخلاص عمل بسيار مؤثر است.
2- روزه سپر در مقابل عذاب الهي
حضرت در قسمتي ديگر از نهج البلاغه مي فرمايد : صوم شهر رمضان فانه جنة من العقاب.( 5)
در اين بحث امام يكي از دلايل وجوب روزه ماه رمضان را ، سپر و مانع در مقابل عقاب الهي دانسته اند. يعني روزه موجب غفران و آمرزش گناهان است.
امام رضا (ع) و روزه
وقتي از حضرت درباره فلسفه روزه مي پرسند ، مي فرمايد : همانا مردم مأمور به روزه گرفتن شدند تا درد و ناگواريهاي گرسنگي و تشنگي را دريابند و آنگاه استدلال كنند بر سختيهاي گرسنگي و تشنگي و فقر آخرت كه پيامبر اكرم (ص) در خطبه شعبانيه فرمود : واذكروا بجوعكم و عطشكم جوع يوم القيمة و عطشة . به وسيله گرسنگي و تشنگي از روزه داريتان ، گرسنگيها و تشنگيهاي روز قيامت را به ياد آوريد ، كه اين يادآوري انسان را به فكر تدارك براي قيامت مي اندازد تا جد و جهد بيشتري در كسب رضاي خدا بنمايد .(7)
امام رضا (ع) در جايي ديگر درباره فلسفه روزه اين چنين مي فرمايد : علت روزه براي درك درد گرسنگي و تشنگي است تا بنده ، ذليل ، متضرع و صابر باشد . همچنين در روزه انكسار و شكستگي شهوات وجود دارد .
آري روزه از افضل طاعات است . شريعت و احكام الهي تعديل شهوات و در دست گرفتن مهار آنها ، را توسط روزه ميسر ساخته و براي تزكيه و طهارت نفس و تصفيه از اخلاقيات رذيله آن را واجب نموده است . البته مقصود از روزه داري تنها امساك از خوردن و آشاميدن نيست بلكه غرض نهايي كف نفس مي باشد . همانطور كه رسول گرامي اسلام( ص ) فرمودند : روزه براي هر فرد سپري است ؛ چرا كه روزه دار ، سخن زشت نگويد و كارهاي بيهوده انجام ندهد.
پس روزه انسان را از انحرافات و لغزشها و از دشمناني بزرگ چون شيطان نفس ، رهايي مي دهد .
و اگر روزه دار، به چنين مراتبي نرسد ، فقط گرسنگي و تشنگي را درك نموده و اين پايين ترين درجه روزه داري مي باشد .
1- اركان اسلام ، ص 108 .
2- كافي ، ج 4 ، ص 62.
3- نهج البلاغه ، خطبه 192.
4- نهج البلاغه ، حكمت 252.
5- نهج البلاغه ، خطبه 110.
6- وسائل الشيعه ، ج 7 ، ص 3.
7- همان ، ص 4.
8- علل الشرايع ، شيخ صدوق ، بخش روزه .
چند توصیه اخلاقی در بیانات امام خامنه ای
شنبه 93/12/09
بین خود وخدا
یکی از ویژگی هایی که بسیار مهم است تا برای خودسازی به آن توجه کنیم وشاید جنبه تقدمی هم داشته باشد،"اخلاص"است.
اخلاص عبارت است از کار را خالص انجام دادن واین که کاری را مغشوش انجام ندهیم …خالص بودن عبارت وخالص بودن عمل ،این است که برای خدا باشد.
در جاهایی بعضی از کارها با استثنا باید به طور علنی انجام شود.مثلا عبادات گروهی جلوی چشم مردم انجام می شود وباید انجام بگیردواین از شعائر الهی است،اما بسیاری از عبادات یا اغلب عبادات ،آن روابطی که بین خود انسان وخداست.مثل دکر ،توجه،دعا،نافله،شب زنده داری،سحر خیزی،احسان وکارهای نیک، که باید بین خود انسان وخدا بماند.
یک ساعت برای خودتان
دعا کنید.نافله بخوانید.توجه پیدا کنید.متذکر باشید.در شبانه روز یک ساعت را برای خوتان وخدای خودتان قرار بدهید.از کارها واشتغالات گوناگون خودتان را بیرون بکشید.با خدا واولیای خدا وبا ولی عصر عجل الله تعالی فرجه وارواحنا فداء مانوس باشید ودر آن تدبر بکنید.
هر روز وهر روز
قرآن خواندن هر روز را فراموش نکنید.هر روز “حتما ” قرآن بخوتانید.هر مقداری می توانید.آن هایی که ترجمه قرآن را می فهمند،با تدبر در قرآن به ترجمه نگاه کنید.آن هایی که ترجمه قرآن را نمی فهمند،یک قرآن مترجم خوب- که الحمدالله زیاد هم داریم-کنار دستشان بگذارند وبه به ترجمه آن نگاه نکنند.ممکن است ده دقیقه صرف وقت کنید ویک صفحه یا دو صفحه بخوانید،اما هر روز بخوانید.این را یک سیره قطعی برای خودتان دهید.علام بگذارید.فردا از دنباله اش بخوانید.
استقلال مکتبی
یکشنبه 93/11/12
رسول اکرم صلی الله علیه واله فرمودند:
اذَلَّ النَاس ،مَن اَهانَ النّاس
پست ترین مردم کسی است که مردمان را خوار می کند؛از این رو عزتِ خود را در سیطره بر دیگران یا وابستگی به قدرتهای سلطه گر می جوید ودر پیِ سلب استقلالِ کشورهای استقلال یافته است،زیرا عزتمندی دیگران را ذلت خود قلمداد می کند.
ما در برابر چنین دشمن سرکش وبی ملاحظه ای قرار داریم وباید بیندیشیم که چگونه با او که قدرت مادی قول آسایی نیز دارد،روبرو شویم؟
امام خمینی(ره)می فرماید:"اول باید اساس استقلال مکتبمان را درست کنیم"چرا که استقلال نشانِ درجه یک شجاعت واستقامت است.دشمنان می خواستند و
می خواهند که ما مستقل نشویم وبه استقلال کامل نرسیم ؛اما نتوانستند ونمی توانند زیرا"به شهادت تاریخ هیچ قدرتی نمی تواند ،آتش قلب ملت مظلومی را که برای رسیدن به آزادی و استقلال قیام کرده است فرو نشاند.”
استاد شهید مرتضی مطهری درباره استقلال مکتبی می گوید :انقلاب ما وقتی پیروز خواهد شد که ما مکتب وایدئولوژی خودمان را به دنیا معرفی کنیم یعنی جمهوری اسلامی ایران آنوقت موفّق خواهد شد که ر اساس یک تز ،یک ایدئولوژی که همان ایدئولوژی اسلامی است ادامه پیدا کند.
اگر این مکتب وایدئولوژی اسلامی محض باشد -یعنی اگراستقلال مکتبی داشته باشیم ،واقعا آنچه از اسلام خودمان است همان را بیان کنیم،خجلت وشرمندگی در برابر دیگران نداشته باشیم - ما در آینده موفق خواهیم بود. اما اگربنا بشود که یک مکتب التقاطی به نام اسلام درست کنیم،برویم ببینیم که فلان فرد،فلان مکتب چه می گوید ،یک چیزی از مارکسیسم بگیریم یک چیزی از سوسیالیسم بگیریم یک چیزی از اسلام بگیریم بهد یک آش شعله قلمکاری درست کنیم وبگوییم این است مکتب اسلام ،این برای مدت موقت ممکن است مفید واقع شود (ولی برای همیشه نه،)چون در مدت موقت افراد نمی دانند ؛وقتی که ما مثلا یک فکر مارکسیستی را با رنگ اسلامی عرضه داشته ایم،در ابتدا مردم می پذیرند ولی این امر برای همیشه مکتوم نمی ماند،افرادی پیدا می شوند اهل فکر ومطالعه ومی آیند دزدی گیری می کنند:فلان حرفی که به نام اسلام می زنید مال اسشلام نیست؛این اسلام است ،این قرآن است و…وادامه اینکه این را شما از مارکسیسم گرفته اید وبا این کار همین هایی هم که به اسلام روی آورده اند با شدت بیشتری از اسلام گریزان خواهید کرد.این است که مکتبهای التقاطی به عقیده من ضررشان برای اسلام از مکتب هایی که صریحا ضدّ اسلامی هستند اگر بیشتر نباشد کمتر نیست.
منبع:کتاب چه بگوییم؟محمد رحمتی شهرضا صفحه389